به گزارش خبرنگار سرویس تاریخ پایگاه صهیونپژوهی تیه، صبح پنجشنبه، نهم دی ماه 1395، نشست علمی «وحی کودک، بشارت پیامبر خاتم(ص) در کتاب مخفی یهود» با ارائه آقایان سعید سلیمی و حامد فتاحی از پژوهشگران حوزه تاریخ و یهودشناسی، در موسسه تاریخ تطبیقی قم، برگزار شد. در این نشست، با تمرکز بر کتب مخفی یهودیان، به خصوص کتاب «نبوئت ها-یلد» مباحثی مطرح شد و با روش اسنادی و کتابخانهای، مطالبی درباره سیر تطور و بخش های مختلف این کتاب، توسط محققان میهمان در موسسه تاریخ تطبیقی مطرح شد. گزارش ذیل، گزارشی است اجمالی از این جلسه علمی حوزوی.
به گزارش خبرنگار پایگاه تیه، در ابتدای جلسه، از طرف دکتر محمدی مدیر پژوهش موسسه تاریخ تطبیقی، چنین مطرح شد که ما برای معرفی دین خودمان و برای اثبات آن در نزد غیرمسلمانان، دو روش داریم. یکی روش اثبات عقلی و یکی روش ارجاع به منابع سایر آئین ها و مکاتب که پیشگوییهایی درباره دین خاتم داشتهاند. گرچه در روش اول، منابع بسیار زیادی تولید شده است و در دسترس همه هست اما در روش دوم با سند و منابع اندکی مواجه هستیم. برای این روش، همین قرآن کفایت نمیکند. در بحثی از اساتید بزرگوار حجتالاسلام سلیمی و آقای حامد فتاحی که این کتاب ارزشمند را مورد برسی سندی و زیانشناسی و روایی قرار دادهاند، استفاده میکنیم.
جملات این کودک موسوم به کتاب «نبوئت ها-یلد» به اندازهای سربسته و نامفهوم بود که حتی علما و مفسرین یهودی و اهل لغت عبری را دچار حیرت کرد. بعد از مدتی مادر کودک به همسرش اعتراض کرد که بعد از مدتها بی فرزندی، این کودک سخن نمیگوید؛ یا او را بمیران یا اینکه دعا کن تا به سخن بیاید. پدرش، از خداوند خواست که کودک به سخن آید. بعد از به سخن آمدن، این کودک پنج وحی را بیان کرد.
به گزارش خبرنگار تیه، ایشان ادامه داد: مهمترین تاریخ دسترسی ما شیعیان به این کتاب را میتوان چنین بیان کرد که وقتی دو نفر از بزرگان یهود، مستبصر شده و به مذهب شیعه میگروند؛ این مطالب را از منابع یهودی افشا میکنند. این مطالب به دست بزرگانی مثل ملا احمد نراقی در جهان اسلام افتاد و مورد تأئید قرار گرفت.
شیخ احمد انصاری در همین رابطه میفرماید: من در محضر تمام علما رفتم و بعد خدمت ایشان رسیدم، تازه فهمیدم استادی یافتهام و کسی را دیدم که بیشتر از من میداند. «ملا احمد نراقی» شخصیت عظیمی در جامعه اسلامی داشتند. ایشان میگویند: خودم کتاب وحی کودک را دیدهام، علامه در کتاب سیف، مطالبی را میآورد و نقل میکند. همچنین آیتالله محمد تقی کاشانی در کتاب هدایت الطالبین، «وحی کودک» را نقل وتحلیل میکند؛ نسخه خطی دست خط خود مولف موجود است.
این علمای بزرگ که وجود نسخ خطی و متن اصلی کتاب وحی کودک را تأئید میکنند، برای ما نیز تقریبا حجت تمام میشود. اما بدین جهت که عدهای هم آمدهاند و شبهه وارد کردهاند، لازم بود بررسیهای بیشتری شود. اکنون در برخی منابع موجود، این متن موجود است ولی اگر گروهی بتوانند این کتابها را احیا کنند، تقریبا میتوان گفت که خدمتی اساسی به حقیقت جویان جهان شده است.
آیههایی در قران کریم هست که میگوید یهودیان کتبی را در اختیار دارند و مخفی میکنند. نکاتی دارند که نمی گویند تا حقیقت حقانیت اسلام افشا نشود. قرآن در قسمتهای مختلف، شما را به تورات استناد و ارجاع میدهد. باید بدانیم تورات و سایر منابع یهودی، چه گفتهاند که قرآن میگوید بروید به تورات و منابع انها هم مراجعه کنید؟ گاهی نیز قرآن کریم، از تورات و انجیل و زبود و سایر کتابهای انبیای بنیاسرائیل مطالبی نقل میکند، که نیاز به جستجو و کاوش محققان از نسخههای مختلف کتب مقدس دارد. چرا امام رضا (علیه السلام) در برخی مناظراتش با بزرگان یهود و مسیحیت و اهل سنت، به تورات و منابع خود انها استناد میکنند؟ چرا امام رضا (علیه السلام) با یهود آن زمان با تورات مناظره میکنند و چرا ما الان کمتر میتوانیم که چنین کنیم؟
یکی از دلایلش این است که تمام توراتها و انجیلهای و کتب مقدسی که در دسترس داریم، تقریبا برای هفت قرن پیش است. پیش از آن، کمتر منبعی در اختیار ماست گرچه در موزه ها و کتابخانه های محرمانه یهودیان و مسیحیان ظاهرا به نقل متقن برخی که آنها را دیده اند، منابع خوبی وجود دارد که در اختیار ما قرار نمیدهند.
تصویر اولین نسخه چاپی «محضر الشهود فی ردالیهود»، قدیمی ترین منبع فارسی که در آن «وحی کودک» معرفی شده است.
علمای یهود مدعی بودند که کتابهایی که مردم در اختیار دارند، با نسخههای در دست آنها اختلاف دارد، لذا به مردم میگفتند که این کتابها را بدهید و از این نسخههای ما را تحویل بگیرید؛ متاسفانه با تعویض این اسناد، نسخههای اصلی ما در دست آنها است و نسخه تحریف شده دست ماست. خیلی از اهل فن کتابداری داستانهالی چنین از عصر پهلوی را که برای خودشان هم اتفاق افتاده است، برای ما تعریف کردهاند.
قیمتهای بسیار گزافی هم میدادند تا منابع اصلی را از دلالان عتیقه و کتابخانه داران و بیوت علمای ماسبق بخرند و از ما پنهان کنند. حتی نسخههای قدیمی کتب تاریخی را نیز از بازار ما خریدند و بردند و نسخههای چاپ کشورهای طرفدار خودشان را در ایران رواج دادند. کاری که اکنون وهابیت هم همسو با سازمان های جاسوسی-فرهنگی یهودی و مسیحی دارد انجام می دهد.
به گزارش خبرنگار ما، آقای سلیمی چنین ادامه داد: متاسفانه در سطح عموم جامعه ما، علیرغم اینکه کسانی هستند و آن منابع پیشگویانه را معرفی کردهاند، ولی مردم کمتر اطلاعی از این منابع دارند. مثلا خاخامی در عهد قاجار مسلمان شد با نام «حاج بابا قزوینی یزدی» که خاخام یزد بوده است و با تامل در این کتاب و بشارات دیگر مسلمان میشود. وی در فروردین 1201 کتابی را در نقد یهودیت و تأئید اسلام نوشت، حدود 194 سال پیش. 25 یا 26 سال بعد از ایشان، «میرزا محمدرضا جدید الاسلام» بود که مسلمان شد و حاج بابا قزوینی یزدی را در معرفی برخی بشارات به اسلام و پیامبر مکرمش یاری داد. این دو نفر از سرشناس ترین مستبصران به اسلام هستند که تأثیر زیادی هم در میان یهودیان داشتهاند. علیرغم این که دو استادبزرگوار، کتاب وحی کودک را معرفی کردند، باز اکثر مذهبیون فعلی، ابن کتاب را نمیشناسند.
یکی از دلایل در کتاب «بشارات عهدین» آمده است. چاپ اول آن در سال 1336 توسط آقای محمد صادق تهرانی بوده است. ایشان به وحی کودک اهمیت داده است؛ ولی کتاب ایشان را که میخوانیم، انگار خود ایشان قطع کافی به وجود این موضوع نداشته است. ایشان میگوید از طرف یک نفر این کتاب به ما رسیده است. میرزا محمد رضا جدید الاسلام که خاخام بزرگ تهرانیها بوده است. آقای صادقی تهرانی با اعتماد به میرزا محمدرضا جدیدالاسلام، کتاب را نقل میکند، اما در چاپهای جدید ان میتوان اضافه کرد که این کتاب در منابع دیگر یهودی هم امده است.
برخی خیال میکنند که فقط دو خاخام یهودی مستبصر از کتاب یاد کردهاند، این کتاب را نقل کردهاند، خیر چنین نیست؛ ما جستجوهایی انجام دادهایم و این منبع را در کتب یهودی نیز مورد وثوق یافتهایم. میبینیم به جز منبعی که در اینجا ذکر شده است، منابع یهودی نیز ان را تأئید کرده اند و وجود وحی کودک مسلم است. ما حداقل سه نسخه عبری از این کتاب ما پیدا کردهایم که در دست برخی اساتید دانشگاه موجود است.
یک نسخه چاپ 1726 است، در استانبول (قسطنطنیه) چاپ شده است و به خط عبری میباشد که اگربخواهیم حساب کنیم، حدود 80 یا90 سال قبل از زمانی که ملای قزوینی یزدی اشاره کرده است، در منابع یهودی مورد تأئید وجود داشته است. چاپ نسخه دیگر 1789 است؛ تقریبا 10 یا 15 سال بعد از عصر دو خاخام مسلمان شده در ایران که نسخه تفسیری وحی کودک میباشد که یک خاخام آمده و آن را تفسیر کرده است. نسخه سوم چاپ 1880 بیت المقدس(اورشلیم) است و در منابع یهودی مورد تأئید بوده است و اینها الان وجود دارد.
به گزارش خبرنگار تیه، آقای حامد فتاحی در ادامه به چند شبهه اشاره کرد و با ارائه عکسهایی، مدعای خویش را بیان کرده و به شبهات پاسخ داد. ایشان چنین ابراز داشت که: شبههای را مطرح میکنند که اصلا در بین آنان فردی با اسم «لحمان حطوفاه» که پدرش «ربی پنحاس» باشد، وجود ندارد که به عنوان شخصی شناخته شده و قدیس بوده باشد. همچنین برخی گفتهاند که یهودیان، این منبع را نمیشناسند! ما هم با تحقیقات خود بدین نتیجه رسیدیم که این قبیل شبهات وارد نیست و الان که جستجو میکنیم، دیده میشود که در حال حاضر، مقبره ایشان در فلسطین وجود دارد و منابع قدیمی که در زبان عبری نوشته شدهاست، انرا نقل کردهاند. مهم است که این مقبره وجود دارد و نشان میدهد که در فرهنگ یهودی وجود شخصی با این نام که مقدس هم بوده است، مورد اهتمام بوده است وبرایش مقبرهای ساخته اند که الان هم وجود دارد. تصویر زیر همان مقبره است:
این کودک وقتی که پیشگوییها را انجام میدهد، بلافاصله بعد از این پیشگویی میگوید که من خواهم مرد و شما به دست خودتان مرا دفن خواهید کرد، همان لحظه از دنیا میرود. او را در قبرستان (کَفَر برهم) در کنار قبر 40 نفر از علمای یهود، در روستایی از حاشیه بیتالمقدس به خاک سپردند و تا کنون به عنوان فردی مقدس مورد زیارت قرار میگیرد.
برخی شبهه کردهاند که پدر این کودک چرا بنیاسرائیلی بوده و چرا مسیحی نبوده است؟ پاسخ میدهیم که این نیاز به دقتی دارد که بیان می کنیم. مگر غیر از این نبود که انبیای بنیاسرائیل، بشارت به آمدن حضرت عیسی دادند؟ و چرا یهودیان کنونی حضرت عیسی را نپذیرفتند؟ مگر متونی که فعلا در دسترس است و شجاعانه میگوید که ایشان عالمی از علمای بنیاسرائیل بوده است، را ندیدهاید؟ میگوید از علمای بنیاسرائیل، نه یهود؛ بخشی از بنیاسرائیل مسیحی هستند.
حاج بابا قزوینی در یزد، یک نسخه از آن را پیدا میکند و در کتاب «محضر الشهود فی رد الیهود» مطالبی از آن کتاب را مینویسد. ایشان، هم بندهای پیشگویی و هم شرح آنها را مینویسد. البته این کتاب را پسرش چاپ میکند. 27 سال بعد، دومین نفر «مرحوم ملا آقا بابا» معروف به «محمدرضا جدیدالاسلام» در کتاب «اقامت شهود» و در کتاب «منقول رضایی» آن را میآورد که بعدها این کتاب ترجمه میشود و یک نفر میآید از روی این کتاب، نسخه برداری میکند و این کتاب را با اضافاتی که در آن میآورد؛ اسم آن را عوض میکند. بخشی از کتابهایی که به آن اضافه میکند، کتاب وحی کودک است و بسیار مفصل میکند که اینجا آدم شک میکند که آیا از خودش درآورده است یا از جایی آن را نوشته است.
در یک نگاه محققانه، دیده میشود مطالبی که ملا احمد نراقی آورده است، در اینجا هم دیده میشود و حاج آقا محمد تقی کاشانی نیز مطالبی دارد که در این کتاب هم دیده میشود؛ متاسفانه کسانی به طور کامل نقل نکردهاند، به جز کسانی که زبان عبری بلد بودند و دو عالم یهودی مستبصر، هیچ کدام اصل عبارات عبری را نیاوردهاند. فقط عبارات را به شکل فارسی-هود که مطلب عبری با زبان فارسی است، آوردهاند و در کتابهایشان نوشتهاند.
نکته ای که هست، برخی اختلافات در نسخ مختلف بدین دلیل است که همانطور که کتابشناسان و مورخین گفتهاند، در کتابهای قدیم، الفاظ دستخطی بوده است و بعضاً نامفهوم بوده است و احیانا یکی میخوانده و دیگری تند تند مینوشته است، برای اینکه مدام به متن نگاه نکنند، یک نفر را گذاشته بودند که املا کند و یک نفر دیگر مینوشت تا سرعت نسخه برداری بیشتر شود؛ مجموع این نکات باعث میشده که در بسیاری از این عبارات، اختلافاتی به وجود بیاید که تا حدی طبیعی است.
سیر تطورات زبان عبری نیز مهم است. زبان عبری یک زمانی کلا از بین رفت. چرا که به دلیل تهاجمات ملل دیگر به فلسطین و متفرق شدن مردم و تسلط فرهنگ مصری، یونانی، بابلی وایرانی در فلسطین، زبان عبری کمتر مورد استفاده مردم قرار میگرفت. در آن زمان مردم چند درصد از ساکنین فلسطین بودند که به زبان عبری صحبت میکردند؟! همچنین برخی پادشاهان قدیم برخی یهودیان را در عراق عرب در بغداد ساکن کردند و عبری و آرامی و عربی مخلوط شد؛ گرچه اینها از یک خانوادهاند. در طول سالیان بعد در نسلهای بعدی زبان عبری تا حد زیادی از بین رفت. علاوه بر اینکه یهودیانی که در ایران بودند مثل منطقهای از اصفهان، و به زبان عبری صحبت میکردند، با لهجه عبری فلسطینی و اروپایی فرق داشت و لذا اختلافاتی در برخی نسخه ها ایجادش ده است.
بعضی از یهودیان که در غرب آسیا در عراق عجم و عراق عرب بودهاند، به زبان عربی و بعضی از آنها به زبان آرامی صحبت میکردند، بعدها با تلاش برخی عالمان یهودی، کلمات عبری که احیانا قدیمیها بیادشان میآمد یا وجود داشت را کلمه به کلمه، با کمک دیگران جمع آوری کرده و زبان عبری بازسازی شد. این زبان الان وجود دارد و زبان عبری موسوی و قدیمی نیست و اختلافاتی با عبری قدیمی دارد.
با تبلیغ مترجم کتاب منقول رضایی که به دستور آیهالله بروجردی رفت امریکا و تبلیغ اسلام کرد، بسیاری از یهودیان شیعه میشوند و بسیاری از کشیشها نامههایی در تقدیر از این رونمایی از «وحی کودک» نوشتند که بعضی از نامههای آنان در کتاب آمده است. صاحب کتاب منقول رضایی، در تهران در مسجد مظفری دفن شده است. قبر ایشان را بعد از 100 سال در زمان رضاخان که داشتند خندقهای اطراف تهران را پر میکردند، به قبر ایشان رسیدند و احتمالا با شیطنت برخی سران یهود این قبر را خراب کردند، ولی زمانی که جنازه سالم ایشان در آمد، آن را در مسجدی، در تهران دفن نمودند.
الحمدلله به کمک خداوند متعال توانستهایم، نسخههای خطی از سراسر ایران را جمع آوری کنیم؛ از جمله کتب سیف ملا احمد نراقی، محمد تقی کاشانی، نسخه اصلی منقول رضایی و نسخههای مختلفی که در ایران وجود داشت را شناسایی کردهایم. همچنین کسانی که کتاب را نقل کردهاند، مثل کوثرعلیشاه، مثل مرحوم میرجهانی، مثل مرحوم علی اکبر نهاوندی و دیگر بزرگانی که در جهان اسلام افراد شناخته شدهای هستند، اینها را شناسایی کردهایم و اسنادش برای محققین موجود است.
|