به گزارش خبرنگار سرویس قرآن و معارف پایگاه صهیونپژوهی تیه، شیخ سهیل اسعد مهاجر آرژانتینی است که 19 سال در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شده، رفت و آمدهای تبلیغی ایشان در آمریکای لاتین زیاد است و مشغول کار رسانهای، فرهنگی، تدریس در دانشگاهها و گفتگوی بین ادیان میباشد. ایشان به بیان ضرورت بحث دشمن شناسی در قرآن پرداخت و بیان نمود: طبیعی است که دشمن شناسی یک اصل برای حرکت اصلاحی جهان میباشد، قرآن کریم وقتی درباره توحید صحبت میکند، به عنوان مهمترین عنصر معرفتی، اخلاقی، شرعی و عملی ایشان و به عنوان محور تمام ابعاد انسان به حساب میآید و بخش دیگر بعد کفر به طاغوت است، تبری از هر چیزی که توحیدی نیست و وصل به خدا نمیباشد.
وی به مسئله اهمیت پرداختن به طاغوت اشاره کرد و گفت: حال میخواهی نام این بعد را طاغوت یا شیطان بگذاری، منظور این است که توحید اسلامی همیشه دو بعد دارد، بعد اول لا اله است، در شهادتین که اصل اسلام است با لا اله شروع میشود، نفی تمام کسانی است که در مسیر توحیدی نیستند و بعد اثبات حاکمیت یعنی الا الله، دشمن شناسی اصلی از اصول این حرکت بصیرتی به حساب میآید، وقتی میخواهید مفهوم دین را معرفی کنید، دقیقا قرآن میگوید که بایستی دو گونه به دین نگاه کنیم، بنابر نگاه قرآنی بایستی در مقابل دشمن موضعی را اتخاذ نماییم، قرآن میفرماید لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ، سوره کافرین در رابطه با کفار صحبت میکند، یک بحث این است که ما خدا را عبادت میکنیم اما بعد یک موضعگیری داشته باشیم که خدایان شما را عبادت نکنیم. قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ، لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ یعنی من خدایان شما را عبادت نمیکنم، مسئله در توحید اسلامی و مفهوم دین است. خدایی که قبول داریم و دشمنی به نام نفس، شیطان و دنیا که آدم باید تهذیب شود، دشمن شناسی جایگاه خاصی دارد، چه در بحث توحید، چه در بحث شریعت. ما باید بدانیم احکامی را تبعیت کنیم و در کنارش احکامی را هم نباید انجام دهیم، اخلاق هم جهاد نفس بایستی دشمن برایمان خیلی روشن باشد تا علیه او کار کنیم.
در ادامه به نگاه مردم آمریکای لاتین به مقوله دشمن پرداخت و ادامه داد: ما در تاریخ آمریکای لاتین، همینطور آفریقا و آسیا در مورد آگاهی مردم در ارتباط با مسائل سیاسی، اجتماعی و ... خیلی مسائل عجیب و غریبی داشتند که بایستی مردم در غفلت بمانند و اینها متاسفانه یا کم است یا دقیق نیست، یا کلا غلط است یعنی تحریف اطلاعات در این ملتها زیاد شده است، چه در سطح رسانهها، چه در سطح کتب آموزشی، دانشگاهها و مدارس. یک مثالی بزنم, ایامی که در اسپانیا بودم، بالاخره مسلمانها حدود 8 قرن در این کشور حاکم بودند، هم از نظر حاکمیتی و سیاسی و هم از نظر فرهنگی در آندلس 8 قرن حاکمیت اسلام بود، الان شما یک کتاب تاریخی بخواهی در اسپانیا مطالعه کنی، دانشجوها یا ... کل تاریخ آندلس در دو صفحه خلاصه شده، یعنی نمیشود تصور کرد که 8 قرن تاریخ در دو صفحه گنجایش پیدا کند، مشخص است که برنامهای داشتند که اینها از مسائل خودشان غافل باشند و حتی نسبت به تمدنهای قبلی اینها، تاریخی که میخواندند یا اطلاعاتی که داشتند نسبت به خودشان بسیار کم، تحریف شده و مغرضانه بود.
در پایان به مسئله امپریالیسم و مخالفت مردم آمریکای لاتین با آن سخن به میان آورد و افزود: در رابطه با دشمن شناسی شما میدانی آمریکای لاتین از لحاظ میل سیاسی دو حالت دارد، حکومتهایی که کاملا آمریکایی و طرفدار آمریکا است و کشورها و ملتهایی که کاملا ضدامپریالیسم و آمریکا هستند. تقریبا دشمن اصلی اینها همیشه امپریالیسم است و کسانی که در منطقه ظلم و ستم میکنند. از لحاظ تاریخی ابتدا استعمار اروپا و بعد امپریالیسم آمریکایی و ...، در کشورهای چپی و کمونیستی بحث موضعگیری سیاسی علیه آمریکا و امپریالیسم خیلی روشنتر است و تقریبا همیشه گروههایی بودند که خیلی آگاه بودند نسبت به دشمنی خودشان و نسبت به اقداماتی که دشمن علیهشان داشت.
الان میدانید که در سطح رسانه متاسفانه نود و چند درصد از رسانههای دنیا در دست اینها است. اطلاعاتی که با دنیا تبادل میکنند، اطلاعات بسیار اشتباهی است و سعی میکنند چهره اسلام و مسلمین و عدالتخواهان را به گونهای معرفی کنند که بر عکس شود یعنی مسلمان صلح دوست بشود تروریست یا مثلا مسلمانی که علم و پیشرفت علمی برایش مقدس است، میشود یک مجاهدی که علیه وی علم میکند، چیزهایی است که رسانهها برای سیاه کردن چهره اسلام استفاده کردند.
|